همه بارداریم، باردار باری به سنگینی یک امانت الهی ...
آسمان بار امانت نتوانست کشید؛
قرعه ی فال بنام من دیوانه زدند ...
نبضی به نبض هایم اضافه شده ،
تکه ای از قلب توست که درونم را می لرزاند
تکه ای از قلبت درونم را غوغا ای کرده است ،
مانده ام اگر تمام قلبت درونم باشد
چه می شود...
من مادر شدم
لحظه ای که فهمیدیم باردارم بارون گرفته بود،
و چقدر احساساتم رقیق شده بود...
فقط چشمام رو بستم و گفتم خدایا ممنونم
به امیدت دلگرمم کردی باز...
انشاالله سالم و صالح باشه
و سربازی پا در رکاب یوسف زهرا عج
دعامون کنید دوستان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی